علي اكبر علي اكبر ، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 14 روز سن داره

می خوام از روزهای نبودن تا بودنت برات بنویسم

ز غوغای جهان فارغ....

٠•●♥ Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ ♥●•مراجعه به درمانگاه٠•●♥ Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ ♥●•٠٠

دیروز یعنی پنجشنبه 23 خرداد تصمیم گرفتم برم درمانگاه و یه صدای قلب از پسل نازم بشنوم..آخه شیطونک مامان دو روز بود کم تکون میخورد.منم ترسیدم.آخه روزای قبلش شاید فقط 1 ساعت در روز تکون نمیخورد.23 ساعت بقیشو تکون میخورد .منم بیکار بیکار پاشدم رفتم درمانگاه دم در اتاق مامایی بودم که علی اکبر ناقلا شروع کرد به تکون خوردن اونم از نوع آفتاب بالانس.منم رفتم داخل به ماما نگفتم قضیه چیه.فقط گفتم اومدم مراجعه مراقبت.اوناهم شروع کردن به فشارو وزن و نبض گرفتن.فشارم 10 روی 6 بود.وزنم 70.رفتم رو تخت خوابیدم صدای قلب ناز علی اکبرمو شنیدم.ماما گفت مثله اینکه خیلی خوشحاله خوب قلبش میزنه.الهی مامان قربون پسلش بشهههه که میخواست سربه سر مامانی بذاله. الان ه...
6 تير 1392

٠•●♥ Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ ♥●•اتاق و وسایل عشق مامان٠•●♥ Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ ♥●•٠٠

در اتاق نبات مامان که اسمشو خودم درستیدم چون صبح عکس گرفتم تاریک شده اتاق نازنینم                 الهی مامان قلبونت بشه با این پتو زراف ایت  که من اینقدر دوستش دارم.        الهي مامان قربونت بشه پسل نازم دلم ميخواست يه عالمه اسباب بازي داشتي ولي خب نشد ديگه..اميدوارم وقتي بدنيا اومدي بتونيم برات بهترين چيزها را بخريم عزيز دل مامان..فعلا براي شروع اين هداياي ناقابلو قبول كن فداتشم. ...
6 تير 1392
1